۱۳۹۲ شهریور ۱۰, یکشنبه

اشک های ناگزیر




و روزی هم برای تمام این افراط ها و تفریط ها اشک خواهم ریخت . برای همه ی آن ها که در جاده ها، ترمینال ها ،بندرها و فرودگاه ها جایشان گذاشته ام . برای حجم بزرگ نافهمیده ها و کشف نشده ها و ندیده ها ؛برای حرف هایی که درک نکردم . برای دهان هایی که با نادانی بستم .برای گوش هایم که ناشنوا می شدند و برای چشم هایم که وجودهایی بی بدیل را دید و اجازه داد بروم.  

و آن روز قطعا روز مناسبی برای پشیمانی نیست.

هیچ نظری موجود نیست: